آشنایی با فلسفه مرگ و حیات
تاریخ انتشار: ۱۴ مرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۳۸۷۷۱۲
در اواسط قرن بیستم، پیر شدن به عنوان بده بستانی میان باروری و حفاظت از سلول تعریف میشد. در اصل، بدن موجودات زنده از منابع خود برای رشد و سالم نگه داشتن ما در جهت ابقای سلولهایمان استفاده میکنند. طی دوران کودکی و نوجوانی، تاکید بر زنده ماندن و تا حد امکان قوی و سالم بودن است. بعد از بلوغ جنسی، اولویت به باروری تغییر میکند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش برنا؛ از میان تمام موجودات زنده آبزی خارقالعاده و عجیبوغریبی که در اقیانوسها و رودخانههای ما جولان میدهند، اگر تا امروز از هیدرا hydra غفلت کردهاید، مورد عفو قرار میگیرید. نامش را از روی مار اسطورهای یونان باستان انتخاب کردهاند که هر بار سرش قطع میشد، دوباره از نو رشد میکرد. از خانواده عروس دریایی آبهای شیرین، شقایق دریایی و مرجانهاست.
اندکی شبیه دانه قاصدک با اندامی کشیده و دستهای شاخک در یک راس، چیز زیادی برای دیدن ندارند. اما یک خاصیت فوقالعاده دارند که آنها را از نظر زیستشناسی، به موجودی شگرف مبدل میکند. آنها میتوانند دوباره خود را احیا کنند. اگر یک هیدرا را به قطعههای بسیار تکه کنید، هر تکه کوچک، به یک هیدرای کامل و مستقل تبدیل خواهد شد.
این خاصیت تولد دوباره، علاقه زیستشناشان را در راه جستوجو برای نامیرایی در طبیعت برانگیخته است. چرا اینطور به نظر میآید که این گونهها بر اثر عوامل طبیعی نمیمیرند؟ و آیا مرگ اجتناب ناپذیر است؟
هیدرای آب شیرین که از نام مار اساطیری یونان باستان گرفته شده است، توانایی قابل توجهی در بازتولید خود دارد
ماهی سالمون را در نظر بگیرید که در جهت مخالف جریان رودخانه شنا میکند تا تخمریزی کند و پس از آن سریع میمیرد. همهچیز صرف این میشود که بهترین شانس را برای رسیدن به مرحله تخمریزی برای ماهی سالمون فراهم کند و وقتی به آن مرحله رسید از فرصت بیشترین بهره را ببرد. شانس اینکه ماهی سالمون دوباره در جهت جریان رودخانه شنا کند، یک سال دیگر در دریا زندگی کند، و همان سفر را دوباره بخواهد با موفقیت به انجام رساند، آن قدر کم است که انتخاب طبیعی هیچوقت به نفع آن رای نمیدهد؛ و در هر حال، آنها یک بار ژنهایشان را با موفقیت به نسل بعدی منتقل کردهاند.
ولی فهم کنونی ما از اینکه چرا چیزها میمیرند کمی واضحتر است. وقتی موجودات زنده به بلوغ جنسی میرسند، نیروی انتخاب طبیعی تضعیف میشود و فرآیند پیر شدن آغاز میگردد که در نهایت به مرگ میانجامد. الکسی ماکلاکف، استاد زیستشناسی تکاملی و پیریشناسی زیستی دانشگاه ایست انگلیا در بریتانیا عقیده دارد که این روند برای باز کردن راه برای نسل بعدی نیست که ممکن است «از منظر نوعدوستی و ایثارگری خوشایند به نظر آید».
در طول زندگیمان، ژنهای ما جهشهایی را جمعآوری میکنند. بعضی کاملا تصادفی هستند، باقی در نتیجه تغذیه یا عوامل خارجی مانند نور ماورای بنفش هستند. بیشترشان اثر خاصی ندارند یا بیضرر هستند، تعداد بسیار اندکی مفید خواهند بود. گبریلا کونتوریدز، زیستشناس تکاملی در بخش مردمشناسی دانشگاه آکسفورد میگوید قبل از بلوغ جنسی: «شدیدا از انتخاب هر جهش ژنی که احتمال تولید مثل موجود زنده را کم کند، یا حتی موجود زنده را قبل از باروری بکشد، جلوگیری میشود.» با وجود این، وقتی موجود زنده به بلوغ جنسی میرسد، قادر است ژنهایش را به نسل بعدی منتقل کند. در این جا، نیروی انتخاب طبیعی تضعیف میشود.
انتخاب طبیعی
تخمریزی سالمون را در نظر بگیرید. خیلی خوب توانسته به مرحله بلوغ و باروری برسد. فرزندان او هم احتمالا شانس جنگیدن برای تخمریزی را خواهند داشت. اگر یک جهش ژنی در ماهی سالمون ما اتفاق افتاده بود که بعد از تخمریزی به صورت تصادفی طول عمر او را بالا میبرد و یک سال دیگر به بقای او اضافه میکرد (در نظر بگیرید که این امر بسیار بعید است)، آن نسل برتری ویژهای نسبت به بقیه خواهر برادرهایش ندارد. ماهی سالمون ما همینطوری هم در طبیعت یک نسل (بدون جهش) دارد.
در اواسط قرن بیستم، پیر شدن به عنوان بده بستانی میان باروری وحفاظت از سلول تعریف میشد
بده-بستان؟
از منظر انتخاب طبیعی، ادامه تلاش برای سالم ماندن پس از تولید مثل، مزایای اندکی دارد. در نتیجه، فشار انتخاب بر روی ژنی که این امر را میسر کند، وجود ندارد تا آن را به ژنی متداول و معمول تبدیل کند. کونتوریدز میگوید: «هر موجودی میخواهد زنده بماند. ولی در آن مرحله، انتخاب طبیعی دیگر تاکید خاصی روی آن ندارد، زیرا دیگر چیز بیشتری برای دادن به نسل بعدی وجود ندارد.».
ولی همه موجودات زنده هم به اندازه ماهی سالمون که یک بار تخمریزی میکند نامتعارف نیستند. بعضیها زنده میمانند تا فرزندهای بیشتری به دنیا بیاورند. بیشتر جهشها روی دیانای ما پیامد منفی دارد یا هیچ پیامدی ندارد. بدن ما قادر هستند بخشی از دیانای آسیبدیده را ترمیم کند، ولی به دلیل تضعیف نیروهای انتخاب طبیعی با بالارفتن سن، توانایی ما برای این کار کمتر میشود.
اما پیری و مرگ به دو طریق اتفاق میافتند – تجمع جهشهای منفی به دلیل ضعف انتخاب طبیعی و دیگری، جهشهایی که ممکن است برای باروری سودمند باشند، اما در عین حال اثر منفی بر روی طول عمر میگذارند.
یک نمونه از دسته دوم میتواند جهشهای ژن بیآرسیای BRCA باشد. این ژنها به عنوان ژنهایی که خطر ابتلا به سرطان تخمدان و پستان را به طور قابلملاحظهای افزایش میدهند، شناخته میشوند، ولی در عین حال باعث افزایش باروری در زنانی که این ژن را دارند هم میشوند؛ بنابراین میتوان اینطور تعبیر کرد که جهشهای ژن بیآرسیای BRCA برای باروری مزیت به حساب میآید، اما در مرحله بعدی زندگی خطرات بزرگی برای سلامتی ما به وجود میآورد. اما چون انتخاب طبیعی بعد از بلوغ جنسی تضعیف میشود، مزیتهای تولید مثل به ضررش میچربد.
کیتلین مکهیو، زیستشناس از دانشگاه ایالت اورگان میگوید: «هر آنچه که اوایل زندگی اتفاق میافتد قرار است از هر آنچه بعد از سن باروری رخ میدهد مهمتر باشد، زیرا امکان تولید مثل آن چیزی است که واقعا اهمیت دارد.»
یک ماهی سالمون در حال حرکت به سمت بالادست رودخانه برای تخمریزی
سفر طاقت فرسا از اقیانوس به بالادست رودخانه چنان هزینه سنگینی برای ماهی سالمون دارد که باعث میشود کمی پس از تخمریزی بمیرد.
پیری سلولی، جایی که تقسیم سلولی متوقف میشود، میتواند نمونه دیگری از مزیتهای دوره اول زندگی باشد که در اواخر زندگی به ما آسیب میرساند. پیری سلولی از ما در برابر سرطان محافظت میکند، چون میتواند جلوی زاد و ولد سلول با دیانای آسیبدیده را بگیرد. با این حال، در اواخر زندگی، سلولهای پیر میتوانند در بافتها تجمع کند که به ما آسیب میرساند و باعث تورم میشوند و پیشدرآمدی بر بیماریهای وابسته به افزایش سن هستند.
اگر چه بیشتر گونهها پیر میشوند، استثناییهایی هم وجود دارد. بیشتر گیاهان «پیری ناچیزی» از خود نشان میدهند. برای مثال، بعضی گونههای شناخته شده هستند که هزاران سال زندگی میکنند. یک نمونه خاص و عجیب، درخت پاندو در جنگل ملی فیشلیک درایالت یوتای امریکا است. درخت در واقع یک سازواره ژنتیکی همسان از درختهای مذکر صنوبر لرزان است که با یک سیستم ریشه واحد به هم پیوند خوردهاند. این درخت منطقهای بیش از ۱۰۰ هکتار (۴۰۰.۰۰۰ متر مربع) را پوشانده است و تخمین زده میشود که بیش از ۶۶۱۳ تن (۶.۰۰۰ تن) وزن داشته باشد. برخی تخمینها ادعا میکنند که این درخت بیش از ۱۰۰۰۰ سال قدمت داشته باشد.
یک همخانواده هیدرا، عروس دریایی نامیرا، روش مبتکرانه دیگری برای تضمین عمر طولانی دارد – او قادر است در شرایطی که صدمهای میبیند یا بیمار میشود یا تحت فشار قرار میگیرد، از دوره زندگی بالغ به دوره اولیه پولیپ خود برگردد. مکهیو میگوید: «البته یک جایی باید از خودتان بپرسید که آیا این همان موجود است یا چیزی متفاوت از آن؟»
فروکش کردن
به گفته ماکلاکف، این نظریه هم وجود دارد که بعضی از گونهها با بالارفتن سن موفقتر میشوند – که «پیری منفی» نامیده میشود -، ولی شواهد برای اثبات آن هنوز ناکافی است. ماکلاکف میگوید: «اگر بومشناسی گونهها طوری باشد که تولید مثل به دلایلی کلا پایین باشد یا شما نتوانید در دوره اول زندگی تولید مثل کنید، این امر عملکرد انتخاب را تغییر میدهد.» نمونههای آن را میتوان در حیواناتی یافت که به شیوه حرمسرا جفتگیری میکنند از جمله فیل دریایی یا گوزن. یک حیوان نر ممکن است کل گروه ماده را کنترل کند. اندازه گروه، و در نتیجه شمار فرزندانی که ممکن است داشته باشد، میتواند با افزایش سن و اندازهاش افزایش یابد؛ بنابراین بازده باروریاش همینطور بالا میرود.
تصور میشود درخت پاندو، که سازوارهای ژنتیکی همسان از درختهای مذکر صنوبر لرزان است، بیش از دههزار سال عمر میکند
ماکلاکف میگوید درست است که برخی گونهها میتوانند قدرت تولید باروریشان را با بالارفتن سن حفظ کنند، اما نمونههای حقیقی از پیری منفی نیستند، و مطالعاتی که این ادعاها را کرده نقصهایی دارد. در نهایت فیل دریایی قادر نخواهد بود که برای مدت نامحدودی حرمسرایش را کنترل کند.
ولی روابط جنسی میتواند نقش شگفتی در نحوه پیرشدن ما بازی میکند. طبق پژوهشی از مگان آرنوت و روث میس از دانشگاه کالج لندن، زنانی که رابطه جنسی منظمی دارند، یائسگیشان دیرتر شروع میشود. به نظر آنها این یک نمونه بده بستان است- اگر هیچ شانسی برای حاملگی وجود ندارد، انرژیای که صرف تخمکگذاری میشود میتواند جای دیگری برای بدن مصرف شود.
ولی در قلمروی حیوانات، به نظر میرسد که باروری بیشتر سرعت پیری را افزایش میدهد. خفاشهایی که فرزندان بیشتری دارند، نسبت به آنهایی که تعداد کمتری فرزند دارند، زندگی کوتاهتری را تجربه میکنند. شاید، اگر فرصت تولید مثل به آنها داده شود، هرچه دارند در این راه بگذارند. مکهیو میگوید: «این معامله پایاپای در زمانبندی وجود دارد، وقتی موجودی در دوره اول زندگی بسیار خوب تولید مثل میکنند، در دوره بعدی زندگی خوب عمل نمیکند.» (یک بار دیگر اشاره کنیم که هیدرای ما از این قانون مستثناست. به نظر نمیآید که میزان باروریشان با افزایش سن کاهش یابد.)
سپس میرسیم به گونههایی که طول عمر در آنها بین جنسیتهای مختلف بسیار متفاوت است. معمولا مورچهها، زنبورها و موریانهها شاه یا ملکه دارند که ممکن است بسیار بارور باشد وطول عمر بیشتری نسبت به کارگران عقیمش داشته باشد. در مورد آنها، چرا هزینه تولید مثل، طول عمر آنها را کم نمیکند؟ پاسخ میتواند این باشد که شاه یا ملکه از بسیاری از خطراتی که کارگران با آنها مواجه هستند، محافظت میشوند، و آنقدر سبک زندگی متفاوتی دارند که نظریههای پیری به طور برابر برایشان صادق نیست.
پس اگر تولید مثل چنان نقش قویای بر طول عمر ما دارد، چرا انسانها هنوز هم با اینکه بسیاری از ما دیگر بچهدار نمیشویم، عمر طولانی دارند؟ فرضیه مادربزرگ میگوید مهم است که خویشاوندان پیرتر سالم بمانند، چون تولید مثل کار پرهزینه و پرخطری است. یک مادربزرگ میتواند با سرمایهگذاری روی نوههایش، از بقای بعضی از ژنهایش اطمینان حاصل کنند، و زندگی طولانیتر میتواند از نقطه نظر انتخاب طبیعی یک مزیت باشد. کونتوریدز میگوید: «خانوادههایی که مادربزرگ دارند، سلامتی باروری بسیار بالاتری دارند، شاید به این دلیل باشد که مادر قادر است روی زاییدن بچههای بیشتر تمرکز کند و مادربزرگ در پرورش بچههایی که به دنیا آمدهاند کمک کند.».
بودن مادربزرگ در خانواده میتواند مزایای زیادی برای یک خانواده به ارمغان آورد.
ولی از آنجایی که نوهها تنها ۲۵ درصد از ژن مادربزرگشان را سهیم میشوند، آنها همان قدر با او نسبت دارند که او با خواهرزادهها و برادرزادههایش.
ماکلاکف میگوید: «دلیلش میتواند فقط این هم باشد که در گذشته زنان به اندازه کافی زنده نمیماندند که بتوانند در سن ۵۰ سالگی باروری داشته باشند؛ و بنابراین انتخاب در مورد اینکه چه اتفاقی برای تولید مثل زنان در سن ۵۰ سالگی میافتد بسیار بسیار کم بود.»
برگردیم به قاعده اصلی پیری – که بعد از تولید مثل، انتخاب طبیعی تضعیف میشود. بسیاری از چیزهایی که در دوره موخر زندگی برایمان اتفاق میافتد ممکن است خوشایند نباشد، ولی هیچ نیروی قوی تکاملی هم وجود ندارد تا از ما در برابر آنها محافظت کند.
آیا این خبر مفید بود؟
نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف
منبع: خبرگزاری برنا
کلیدواژه: دوران کودکی و نوجوانی رشد زنان سلامت مرگ انتخاب طبیعی موجودات زنده تضعیف می شود ماهی سالمون وجود ندارد تولید مثل بلوغ جنسی تخم ریزی نسل بعدی طول عمر گونه ها جهش ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.borna.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری برنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۳۸۷۷۱۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
گفتوگو باکارگردان مجموعهمستند «پابهماه»/ قصههایی تماشایی از امید و زندگی
به گزارش قدس آنلاین، این مستند قصه روزهایی از زندگی آدمهاست که پر از انتظار، نگرانی، عشق، شور و شوق، ترس و صبر است. قسمت اول به نام «همیشه با هم» روایت دو خواهر دوقلوی همسان با ویژگیهای مشترک بود که همزمان با هم مادر میشوند. در قسمت دوم «کر کوهستان» هم روایتی از زن باردار عشایری را نشان میداد که در روستایی سختعبور در استان چهارمحال و بختیاری زندگی میکرد و برای تولد نوزاد با چالشهایی روبهرو بود. هر قسمت از فصل دوم این مجموعه روایت داستانی مستقل و متفاوت است و قسمت سوم این مجموعه هم با عنوان «فرشته رضا» امشب ساعت ۱۸:۳۰ روی آنتن شبکه۲ سیما میرود. درباره جزئیات بیشتر این مجموعه با «امیرحسین اوسیوند» کارگردان و مجری طرح «پا به ماه» گفتوگو کردیم که میخوانید.
امیرحسین اوسیوند
فصل اول این مجموعه سه سال پیش از تلویزیون پخش شد و با استقبال نسبتاً خوبی همراه بود، چه شد به گروه فصل دوم «پا به ماه» پیوستید و تجربه تولید مستند درباره فرزندآوری برایتان چطور بود؟
من چند سال پیش، فیلم مستند «ننه سلطنت» را با همکاری خانم محور ساختم که آن مستند سبب شروع همکاری ما شد. برای ساخت فصل دوم مجموعه «پا به ماه» به بنده پیشنهاد همکاری دادند که کارگردان پنج قسمت از این مجموعه و مجری طرح آن هستم.
این مجموعه سختترین جنس مستندی بود که کار کردم چون پیش از آن چندین مستند اجتماعی ساخته بودم ولی مجموعه «پا به ماه» به واسطه مضمونی که داشت، کار بسیار سختی بود به ویژه در اپیزود «کُر کوهستان» چون سوژه در لوکیشنی سختگذر در یکی از روستاهای چهارمحال و بختیاری زندگی میکرد؛ هم فرایند پیدا کردن سوژه کار سختی بود و هم مرحله تولید و فیلمبرداری.
هر بار که به لوکیشن محل زندگی سوژه میرفتیم حدود ۱۲کیلومتر در مسیر کوهستانی پیادهروی داشتیم و از رودخانه عبور میکردیم. فضای کار در این اپیزود بسیار سخت بود اما تمام سختیهایی که در تولید این پروژه وجود داشت چه به لحاظ تولید و چه به لحاظ برخورد با سوژه در لحظه تولد نوزادان از تن گروه بیرون میرفت و روزهای سخت برایمان شیرین میشد. در واقع لحظه تولد بچهها نقطه عطف ماجرا بود که موجب میشد با علاقه و انگیزه کار کنیم.
ورود به زندگی شخصی افراد به ویژه زنان باردار، آسان نیست آن هم با دوربین، چطور به سوژهها نزدیک میشدید؟
کاری که در این فصل با همفکری تهیهکننده پیش بردیم این بود که تا حد امکان از مصاحبه کردن با سوژهها پرهیز کنیم چون اپیزودهای این مجموعه، مستند پژوهشی نیست بلکه مستندی درباره زندگی آدمهاست. هر چقدر از مصاحبه کردن و نشاندن سوژه جلو دوربین پرهیز میکردیم، فضای بهتری از نظر روایت داستانی بدست میآوردیم ضمن اینکه سوژه هم با دوربین، احساس راحتی بیشتری پیدا میکرد و مخاطب هم ارتباط بهتری با قصه میگرفت.
یکی از کارهایمان این بود که به جز بحث پژوهش و راضی کردن سوژهها که در مقطع حساس بارداری کار بسیار سختی بود، سعی کردیم دوربین را در دل اتفاقها قرار دهیم و بین سوژه و دوربین فاصله زیادی ایجاد نکنیم. گاهی هم به خاطر شرایط سخت مادران باردار نمیتوانستیم خیلی به سوژه نزدیک شویم.
ضرورت پرداختن به موضوع فرزندآوری را در زمانه کنونی چه میدانید؟
ایده ساخت مجموعه «پا به ماه» چند سال پیش کلید خورد که ایده اولیه از آنِ تهیهکننده بود. من در فصل دوم به گروه اضافه شدم و از این منظر به ماجرا نگاه میکردم که فرزندآوری یک وجه مهم از امید به زندگی است البته نسخهای نیست که بتوان برای همه پیچید ولی در بیشتر خانوادههایی که با آنها برخورد داشتم و در مسیر ساخت مستند تا به دنیا آمدن فرزندشان با آنها همراه بودم، میدیدم با وجود تمام مشکلاتشان چقدر نسبت به این موضوع امید دارند. حتی کسانی که فرزند ناخواسته داشتند وجه روشنی از امید به زندگی را در آنها میدیدیم. گروه تولید هم وقتی تولد بچهها را میدیدند لحظه شیرین و جذابی را تجربه میکردند. به عنوان یک فیلمساز، به دنبال شعار دادن در این مجموعه نبودم فقط میخواستم اتفاقهای واقعی و جاری زندگی را روایت کنم؛ اینکه فرزندآوری تا چه اندازه میتواند امید را در زندگی آدمها جاری کند. تلاشم به تصویر کشیدن این واقعیت شیرین و جذاب بود. یکی از صحنههای جذاب در فرایند تولید این مجموعه، لحظه تولد نوزاد بود، نوزادی که مدام در حال گریه کردن بود چون از محیط امن رحم مادر وارد فضای ناامن دیگری میشد و زمانی که صورتش را به صورت مادر میچسباندند، بچه آرام میشد و گریه نمیکرد؛ این صحنه شگفتانگیز و جذاب بود. ما در «پا به ماه» اصلاً نمیخواستیم و نمیخواهیم وارد فضای شعاری شویم.
خواسته هر مستندساز و فیلمسازی در حرفهاش، نمایش و اکران اثرش است و تلویزیون بستر خوبی برای پخش مستندهاست. به نظر شما رسانه ملی چقدر به مستند توجه دارد و تا چه حدی میتواند در جامعه مستندسازی ایجاد انگیزه کند؟
به نظرم مستند نباید فقط پرکننده تایمهای خالی آنتن باشد و خوشبختانه الان دارد جایگاه خودش را در آنتن پیدا میکند اما لازم است نگاه ویژهای به مستند در رسانه ملی بشود. در سریالهای تلویزیونی که این سالها ساخته میشود، آثار ضعیفی وجود دارد که مخاطب آنها را نگاه نمیکند ولی مستند اگر خوب ساخته شود میتواند برای تلویزیون جذب مخاطب کند یعنی اگر تلویزیون باکس مستند را در شبکههای مختلف به رسمیت بشناسد، مخاطب هم با این فضا آشنا میشود و آن را میبیند چون مستند از دل زندگی آدمها بیرون میآید. ضمن اینکه هزینههای تولید یک فیلم یا مجموعه مستند قابل قیاس با هزینه ساخت سریالهای تلویزیونی نیست و میتواند در این فضا، مخاطب را جذب کند.
پخش شدن یک اثر سبب دلگرمی و امیدواری مستندسازان میشود به ویژه از پلتفرمی مثل تلویزیون که رسانهای فراگیر برای دیده شدن است. جا دارد مدیران سازمان صدا و سیما نگاه ویژه و منصفانهای به مستند در تلویزیون داشته باشند و مطمئنم مخاطبان هم از مستندهای خوب استقبال میکنند.
البته مستند جزو برنامههای پربیننده تلویزیون است به ویژه مستندهای حیات وحش، چرا کمتر روی ساخت مستندهای داخلی با موضوعات مختلف سرمایهگذاری شده است؟
همان طور که گفتید مستندهای حیات وحش که جزو برنامههای پربیننده تلویزیون هستند خارجیاند چون در کشور ما روی این ژانر تصویری، سرمایهگذاری نمیشود. اگر مستند اجتماعی جایگاه خودش را در تلویزیون پیدا کند بازی دو سر برد است هم از مستندسازان حمایت میشود و هم آنتن تلویزیون با برنامههای پرمخاطب و کمهزینهتری نسبت به هزینههای تولید سریال پر میشود.
تلویزیون خانه مستندسازان است چون آرزوی هر مستندسازی، دیده شدن اثرش است. وقتی مستندسازی کارش از تلویزیون پخش میشود، انگیزه بیشتری میگیرد. اگر بودجههای خوب و کافی برای مستندسازی تخصیص یابد قطعاً آثار خوب و مؤثری ساخته میشود. این رویه که مستندی ساخته شود، مستندساز آن را به تلویزیون ببرد و اثر را بفروشد، درست نیست بلکه تلویزیون باید از شروع تا پایان یک مجموعه کنار مستندساز باشد تا اثری خوب و فاخر ساخته شود و زمانی که کار خوب ساخته شود، مخاطب از آن استقبال میکند.
مستند میتواند به یک مدیوم پرطرفدار در برنامهسازی تلویزیون تبدیل شود. با وجود تلاش تهیهکنندگان این حوزه ولی در بسیاری از موارد، هزینههای تولید هم جبران نمیشود به ویژه برای بچههایی که تازه وارد این حوزه شدهاند و باید از جیبشان هزینه کنند تا اثری را بسازند. من نخستین فیلم مستندم را با وام ازدواجم ساختم. بسیاری از مستندسازانی که عاشق کارشان هستند، مسیرهای مشابهی را برای تأمین هزینههای تولید داشتند. لازم است نهادهایی مانند صدا و سیما از مستندسازان حمایت کنند و نگاه ویژهای به آنها داشته باشند.